سایه روشن

نزدیکیهای عصر بود . تن داغ موتورسیکلت را زیر سایه سده بتنی کشیدم .عبدول خیس از عرق ،نشسته و اسکناسهای توی کیف را میشمرد . موتور قراضه از دیروز بازی در می آورد . ریپ میزد . بوی تند نشتی روغن وبنزینش آدم را کلافه می کرد .

• ها ؟ عبدول چقدری توشه ؟

• چیزی نی . انگاری ، روز به روز مردم بی پولتر میشن .همش سه هزار و پونصد تومنه.

• همش نکبت! ای کارم دیگه بدرد نمیخوره! دراز کشیدم .بالای سرمون از آسمون آتیش میبارید اما پایینتر ، باد ،شرجی رودخونه را می آورد و خاک را که بوی نفت می داد کمی خنک میکرد. نصفه سیگاری آتش زدم و رو به آسمان چشمهایم را بستم .نور آفتاب با پلکهایم بازی میکرد .

• میگم بیتر نی فردا بریم زیتون ؟ هر چی باشه اونجا دسشون به دهنشون میرسه. سیگار را از دستم گرفت . پکی زد و گفت:

• آ , راس میگی میریم زیتون ، خدا کریمه. سوار نورهای پشت پلکم شدم و رفتم . سبک شده بودم . رفتم بالای نخلها ، از روی چاههای نفت گذشتم .کارون از بالا مثل یک مار قهوه ای فش فش میکرد و روی زمین می سُرید. مشعلهای روشن گاز ، انگاری آهِ دل خاک سوخته را به آسمان تف می کرد.گرمای شعله ها را حس میکردم. یکدفعه تکانی خوردم.سقوط کردم ، چیزی صدایم میکرد.

• اوهوی محمد ،پاشو بدبخت شدیم ، اوهوی محمد…

چشمها را نیمه باز کردم .موتور را دیدم که در آتش میسوخت و عبدول مثل سگ پا سوخته ای دور و برش بالا و پایین میپرید. هول زده از جا پریدم.

• ها ؟! په چی شده عبدول ؟

• نمیدونم چِش بود ، یه دفعه تَش گرفت ! ، سعی می کرد با مشتی خاک آتش را خاموش کند اما آتش هر مشت خاک را با لهیبی جواب میداد . پیراهنم را در آوردم .میخواستم آتش را بخوابانم .شعله ها سرخوابیدن نداشتند . آتش به باک رسید یکدفعه پوکی صدا کرد و باک بنزین منفجر شد. عبدول ضجه می زد. چشمهایم از دود و بوی تند روغن سوخته گُر گرفته بود . تن فلزی موتور جلز ولز میکرد و هیچ کاری از دستمان بر نمی آمد. نیم ساعت بعد ، از موتور ،فقط لاشه ی زشت سیاهی روی خاک مانده بود.عبدول زیر آفتاب، نشسته روی خاک ،به جسد زل زده بود .با هق هق گفت :

• حالا به آقام چی بگم ؟ چطوری شب بره سر شیفت ؟ دنبال خدا به آسمان نگاه کردم . آفتاب چشمهایم را می سوزاند.

بیتر : بهتر زیتون : نام یکی از محله های شمال شهر اهواز تش -Tash: آتش سده : سازه های کم ارتفاع خاک یا بتن که برای جلوگیری از نفوذ آب به درون روستاهای حاشیه رودخانه میسازند