نرم‌افزار آزاد و شکست؟!!

بررسی مقاله یکی از وبلاگ‌نویسان

مقاله زیر را خواندم و برایم کمی عجیب بود. قسمت‌های متناقض زیادی در متنی نه ‌چندان بلند جمع شده بود. برایم سئوال بود که نویسنده پس از نگارش و قبل از انتشار آن را مورد بررسی مجدد قرار داده یا صرفاً منتشر کردن فوری یک چرکنویس بوده. نظرات سایت به دلیل عدم کارکرد کپچا غیر فعال بود. بنابراین تصمیم گرفتم نظرم راجع به مقاله را در اینجا منتشر کنم. نظرات زیر در مقاله به وضوح قابل مشاهده بود:

۱- نرم‌افزار ارزش ندارد.

۲- کسانی که به پروژه‌های آزاد/متن‌باز کمک می‌کنند کارگران بی‌جیره مواجب شرکت‌های بزرگی هستند که پروژه‌ها را آزاد/متن‌باز کرده‌اند.

۳- آزادی گردش اطلاعات و امنیت اطلاعات ارزش جنگیدن دارند. آزادی نرم‌افزار خیر.

۴- دانش و داده ابزار نیستند ولی نرم‌افزار هست.

۵- «تنها خروجی ملموس این جریان هم CopyLeft و لایسنس‌هایش است.»

۶- «من هنوز به زندگی با کدهای متن‌باز ادامه می‌دهم.»

۷- «شما نمی‌توانید وقتی از یک فیلم خوشتان آمد دیسک آن را کپی کنید و به در و همسایه بدهید. پس طبیعتاً وقتی که شما بدون اجازه آن را منتشر می‌کنید دستگیرتان می‌کنند.»

برای جمله ۱: فکر می‌کنم بدیهی است که نرم‌افزار چیز بی‌ارزشی نیست چون اگر نباشد خیلی از کارهای ارزشمند اصلاً انجام نخواهد شد. حتی اگر چیزی ابزار باشد به معنی بی‌ارزش بودن آن نیست. اتفاقاً ابزارها اختراع می‌شوند که زندگی را ساده‌تر و جذاب‌تر کنند. بنابراین ابزارها با‌ارزش هستند.

برای جمله ۲: خب بر فرض کارگرانی «داوطلب» دوست دارند ابزار مورد استفاده خودشان را بهبود دهند. در راهکارهای شکست نخورده چگونه این ممکن است؟

برای جمله ۳: هر سه مورد ارزش جنگیدن دارند. سر اولی و دومی اختلاف نظری نداریم. سر سومی اگر نجنگیم ابزارهای بهتری نخواهیم داشت که هر موقع، هر کجا و به هر منظوری استفاده کنیم.

برای جمله ۴: تقریباً به هر چیزی می‌شود به شکل ابزار نگاه کرد. دانش بدیهی‌ترین چیزیه که بشر به شکل ابزار بهش نگاه کرده! چون ابزاره باید بسته باشه و کسی نباید سردربیاره که اون تو چه خبره؟ شاید باورتان هم نشود ولی به ادبیات هم می‌توان نگاه ابزاری داشت. ادبیات رسمی آلمان نازی برای این در خدمت هیتلر بود که فشار روانی کشتار مردم بی‌گناه را از ذهن نیروهای انجام دهنده کار بردارد. بله. به کشتار در آلمان نازی می‌گفتند رفع رجوع امور پزشکی! آیا این معنی می‌دهد که ادبیات چون ابزار بوده چیز کم‌ اهمیتی است؟

برای جمله ۵: تنها خروجی ملموس این جریان این نبوده. اگر فقط چند مجوز خاک خورده بود شما روی نرم‌افزار آزادی وب‌سایت خود را راه‌اندازی نمی‌کردید و مقاله بنویسید که شکست‌خورده است!

برای جمله ۶: چرا به صف پیروزها نمی‌پیوندید و ازین جماعت و جریان بازنده جدا نمی‌شوید؟

برای جمله ۷: حرف شما زمانی درست است که تمام فیلم‌های جهان عالم تحت Copyright باشند. حتی در این جمله تنها دست آورد ملموس نرم‌افزار آزاد(CopyLeft) را به خاطر نمی‌آورید. اگر همه فیلم‌های دنیا بر اساس Copyright نباشند(که نیست) حرف شما درست نیست. شما فیلم(یا هر منبع دیگر) که با مجوز آزاد CC0 منتشر شده باشد را می‌توانید به همسایه‌تان بدهید و برای این بابت دستگیر نخواهید شد.

امیدوارم موارد فوق خوانده بشود یا اگر پاسخی به ذهنشان می‌رسد، بدهند. در صورت پذیرش سخنان بالا عنوان مقاله «خانم‌ها، آقایان نرم‌افزار آزاد شکست‌خورده است» دیگر محلی از اعراب ندارد.

برای دسترسی به مقاله اصلی علی حسینی که در این متن مورد نقد واقع شده می‌توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:

https://blog.alihoseiny.ir/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D8%8C-%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D9%86%D8%B1%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/