ننگ تیر ۹۹ - بخش اول - پیش از مجمع

این فرسته، بخش اول روایت من از برشی ننگین از تاریخ جامعه نرم‌افزار آزاد در تیر ۹۹ است؛ برشی حاوی دروغ، توهین، فحاشی و هوچی‌گری.

۲۳ تیر ۹۹ مجمع عمومی انجمن نرم‌افزارهای آزاد و متن‌باز ایران پس از دو سال از زمان تشکیل این انجمن برگزار شد. یک روز پس از تشکیل این مجمع و انتخاب هیات مدیره جدید، اکثریت این اعضای منتخب در پی فشارهای گسترده توسط گروهی از افراد تصمیم به استعفا گرفتند +. فشارها نهایتاً به صدور عریضه‌ای + با بیش از ۴۶۰ امضا + منتهی شد. نظر به اینکه این اعداد و ارقام و اسامی شناخته شده دخیل در اعمال فشارها و تهیه و تبلیغ و گردآوری امضا برای عریضه می‌تواند باعث شود ذهنیتی کاملاً یک سویه درباره اتفاقات آن روزها برای آیندگان باقی بماند، در این مطلب می‌خواهم روایتی دیگر را بنویسم.

ریشه بحث‌ها در این بود که یک گروه معتقد بود باید وارد این انجمن شد و ضمن تلاش برای انجام کارهایی مثبت به سود آزادی نرم‌افزار، مانع از سوءاستفاده از آن شد و بندهایی از اساس‌نامه‌اش را اصلاح کرد. گروهی دیگر یا از بیخ با وجود هرگونه نهاد حقوقی مخالف بودند یا معتقد بودند حضور در لااقل این نهاد خاص متضمن فساد و محدودسازی فعالیت مستقل جامعه نرم‌افزار آزاد است.

در اینجا نمی‌خوام به این بحث بپردازم که مواضع کدام طرف صحیح و برحق بوده است. اساساً چنین بحثی در فضای موجود، بحثی خردمندانه به نظر نمی‌رسد. گو اینکه همان‌طور که در ادامه هم خواهد آمد، نه تنها لااقل یک طرف ماجرا به طور تقریباً مطلق تمایلی به شنیدن و فهم حرف طرف دیگر نداشت بلکه علیه طرف دیگر دست به بی‌اخلاقی‌های گسترده (دروغ، تهمت، توهین و حتی فحاشی) می‌زد.

در اینجا می‌خواهم گوشه‌ای از این بی‌اخلاقی‌ها را فهرست کنم به این امید که چراغ راهی شود برای آیندگان و فعالیت‌های آتی در ارتباط با نرم‌افزار آزاد؛ بلکه بتواند کمکی باشد برای نسل جدید که وارد چه مسیرهایی نشود و اگر دید کسانی وارد چنین مسیرهایی شدند، به سرعت مسیرش را جدا کند.

طبیعی است که به موضوعات، می‌تواند از زوایای مختلفی نگاه کرد. تصور من این است که برای فهم بهتر اینکه چه گذشت، نگاهی داشته باشیم به نحوه گذار محورهای اعتراضی در هفته‌های منتهی به برگزاری مجمع و پس از آن تا روزی که آن عریضه منتشر، تبلیغ و امضا شد. از یک سو، تا جایی که من در جریان هستم، مواضع لااقل اکثر افرادی که پا به میدان گذاشتند و تلاش کردند وارد انجمن شوند، از همان زمان تا به امروز (که یک سال از آن می‌گذرد) همان است و تغییری نکرده است. اما مواضع منتقدین و کیفیت نقدشان به شدت متلاطم و متعارض بوده است.

پیش از مجمع

بر خلاف ادعاهای خلاف واقعی که بعدها در عریضه مصادره آمده است، بحث‌ها درباره انجمن نه به صورت اتفاقی از روز مجمع بلکه از هفته‌ها پیش‌تر از برگزاری مجمع شروع شده بود. بحث‌ها به اندازه‌ای بوده‌اند که دو مقاله وبلاگی درباره آن نوشته شده باشد. یک مقاله را سوشا مصلح از موضع اعتراضی با عنوان «برای جامعه آزاد یا بر علیه جامعه آزاد؟» و مقاله دیگری را من با عنوان «با انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز چه کنیم؟» نوشته‌ام. این مقالات در کنار هم می‌توانند تصویر بخشی از بحث‌ها و محورهای کلیدی آن‌ها را تا پیش از روز مجمع به دست بدهند.

مقاله سوشا مشکلات عدیده‌ای دارد. در اینجا نمی‌خواهم وارد این بشوم که چه‌طور کسی که از اساس مخالف وجود انجمن و فعالیت در آن است، از تشکیل جلسه‌ای در انجمن بدون اطلاع‌رسانی به همگان شکایت دارد و آن را با عنوانی نظیر «کودتا» خطاب می‌کند. درباره مشکلات آن مقاله می‌توان زیاد صحبت کرد اما اینجا به همین اکتفا می‌کنم که سوشا، به عنوان تنها فردی که حاضر شد درباره این مساله در فضای عمومی، یک مطلب منسجم (ولو با این کیفیت) بنویسد، نگرانی‌هایش حول شیوه شکل‌گیری، عضوگیری،‌ منابع مالی، شفافیت بود.

اما بحث‌ها درباره انجمن محدود به این محورها نبود. مقاله‌ای که با عنوان «با انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز چه کنیم؟» در همان روزها من منتشر کردم می‌تواند تصویر دیگری از نکات محوری اعتراض‌ها به دست دهد. در آن مقاله، مهم‌ترین مواضع را این‌گونه دسته‌بندی کرده‌ام:

▪️ مخالفت با نفس وجود انجمن
▪️ مخالفت با هیات مدیره
▪️ نگرانی از سوءاستفاده

در آن مقاله، نه تنها درباره این موارد صحبت کرده‌ام بلکه نظراتم را درباره لزوم حضور در انجمن نیز نوشته‌ام. اما هرگز نه در آن روزها و نه پس از آن تا به امروز، یک نقد درباره نوشته‌ام برای من فرستاده نشده است. هیچ‌کس مواضع من را با استناد به نوشته‌هایم (نه فقط این مقاله بلکه مقالات دیگری که کم و بیش به همین مسائل مربوط می‌شوند) نقد نکرده است.

لذا اگر این مقالات را به عنوان نشانه‌هایی از وجود بحث درباره این انجمن پیش از تشکیل مجمع در نظر بگیریم، نه تنها صحبت درباره انجمن مخفیانه و محدود نبوده بلکه بحث‌هایی نیز حول آن شکل گرفته که باعث شده است گروهی از افراد که به بدنه زنده این جامعه نزدیک هستند، لازم دیدند درباره‌اش به طور جدی صحبت کنند و مواضع طرف دیگر را به چالش بکشند.

در کنار این موارد، در روزهای پایانی منتهی به مجمع، صحبت‌هایی مطرح بود در این خصوص که تشکیل مجمع عمومی در ساختمان وزارت، یعنی اعمال نفوذ آن‌ها بر انتخابات و پس از آن در فعالیت‌های انجمن. این نگرانی، طبیعتاً نگرانی ما (مدافعان حضور در انجمن) هم بود. تفاوت این بود که ما همان‌طور که در ادامه می‌آید، تدابیری برای جلوگیری از اعمال نفوذ و شیوه مواجهه با آن اندیشیدیم.

ادامه: بخش دوم - پس از مجمع