چهارصد نفر دقیقا چه چیزی را در عریضه مصادره یک هویت امضا کردند؟

در تاریخ ۲۳ تیر ۹۹، پس از اصرارها و انکارها و تحریم‌ها و توهین‌ها، هیات مدیره جدید «انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز» در مجمع عمومی این انجمن انتخاب شد. در حالی که نهایت تلاش‌ها برای حضور حداکثری جامعه نرم‌افزار‌آزاد در آن و شفافیت در خصوص عضویت، رای‌گیری و روند برگزاری مجمع صورت گرفت، مخالفت‌ها و فشارهای زیادی به افراد مدافع حضور و فعالیت در این انجمن به وقوع پیوست. این فشارها تا جایی شدت گرفتند که سه تن از اعضای هیات مدیره جدید و بازرس علی‌البدل آن که بر آمده از جامعه نرم‌افزار آزاد بودند، روز بعد از انتخابات تصمیم به استعفا گرفتند. تیر خلاص اما، عریضه‌ای بود که متاسفانه با حمایت چهره‌های شاخص همراه و در نهایت به امضای بیش از ۴۰۰ نفر رسید. نقدهای بسیاری به رفتارهای غیراخلاقی صورت گرفته علیه انجمن وارد است که آن‌ها را در مطلب دیگری مکتوب و منتشر می‌کنم. در این مقاله، به تنها سند مدون و مکتوب معترضان که همانا عریضه‌ای با عنوان «انجمن (بنیاد) نرم افزارهای آزاد/متن‌باز، پشت پرده مصادره یک هویت» (نسخه بایگانی) است می‌پردازم.

در متن عریضه چه نوشته شده است؟

عنوان عریضه چنین است: «انجمن (بنیاد) نرم افزارهای آزاد/متن‌باز، پشت پرده مصادره یک هویت»! اولا مشخص نیست کلمه «بنیاد» از کجا آورده و به نام رسمی «انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز» خورانده شده است. اما بخش دوم عنوان به «پشت‌پرده»ای از مصادره یک هویت اشاره دارد. معنایش این است که مصادره‌ای رخ داده که پشت‌پرده‌ای دارد و قرار است به آن پرداخته شود. اجازه دهید در پایان این مقاله به این ادعا بازگردیم. اول برویم متن عریضه را بخوانیم.

این عریضه با این جمله آغاز می‌شود: «انتشار خبری مبنی بر انتخاب اعضای هیئت مدیره جدید «انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز» موجب شد افراد فعال در این زمینه از وجود چنین انجمنی مطلع شوند.» اما این جمله چه قدر درست است؟ نخستین نکته این است که این انتخاب، پنهانی صورت نگرفته بود. از مدت‌ها پیش و به طور جدی از حدود یک هفته پیش از روز مجمع (در ۲۳ تیر ۹۹) اطلاع‌رسانی در خصوص این انجمن و زمان تشکیل مجمع و شرایط عضویت و نامزد هیات مدیره شدن اطلاع‌رسانی شده بود. می‌توان سوال کرد که چرا زودتر اطلاع‌رسانی آغاز نشده بود که بحثی دیگر است اما اخبار و حواشی و بحث و جدل‌ها درباره انجمن و مجمع آن و در نتیجه انتخاب هیات مدیره جدیدش، هفته‌ها در جریان بوده است. با این حساب این سوال پیش می‌آید: این «افراد فعال در این زمینه» دقیقا کجا فعال بوده‌اند که تنها در روز برگزاری مجمع از وجود چنین انجمنی مطلع شدند؟ سوال دیگری که پیش می‌آید این است که این عریضه، از زبان این «افراد فعال» است یا از زبان همه؟

در ادامه، به جلسه‌ای در اواخر سال ۹۳ و حضور «عده‌ای از فعالین شناخته‌شده» اشاره می‌شود. ارجاعاتی داده می‌شود به شماره ۵ مجله «سلام دنیا» (بایگانی). در حالی که گفته می‌شود گزارش آن جلسه در این شماره از مجله آمده است، آن گزارشی بسیار ناقص و تقریبا بی سر و ته است. در ادامه نوشته شده است که حاضران در آن جلسه با وجود موافقت با «کلیت تشکیل یک بنیاد مستقل» بر سر ماهیت آن اختلاف نظر جدی داشتند. با این حال در متن این گزارش چیزی درباره جزئیات مساله یافت نمی‌شود جز این که بدانیم این «عده‌ای از فعالین شناخته شده» چه کسانی هستند. از بین این افراد، تنها دانیال بهزادی است که هر از گاهی در جمع‌های حضوری مرتبط با نرم‌افزار آزاد دیده می‌شود و فعال است.

بند بعدی این‌گونه آغاز می‌شود: «پس از این جلسه اعضای حاضر از جامعه کاربری نرم‌افزارهای آزاد اشکالات وارده را مکتوب و به صورت نامه ارسال کردند» و متعاقب آن، ارجاع داده می‌شود به متن منتشر شده نامه در همان شماره از «سلام دنیا». با نگاهی به نامه می‌توان به وضوح دید که این نامه نه در ارتباط با تشکیل «بنیاد مستقل» بلکه در ارتباط با تنظیم طرح «توسعه و به‌کارگیری نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز» بوده است. در ضمیمه این نامه که از طرف «دبیرخانه گروه‌های کاربری نرم‌افزارهای آزاد و متن‌باز» نوشته شده، در مواردی نادر اشاراتی جامعه و انجمن‌های کاربری شده است که ارتباطی با بحث تشکیل یک بنیاد یا به طور کلی یک نهاد حقوقی مستقل برای نرم‌افزار آزاد ندارد.

پایین‌تر نوشته شده است «این موضوع مدتی مسکوت می‌ماند و اکنون مشخص گردیده که در تیرماه سال ۱۳۹۷ این انجمن رسما شروع به فعالیت کرده است.» معنای این جمله این است که انجمن حاضر، همان انجمنی است که در آن زمان پیشنهاد تشکیل‌اش داده شد و در عین موافقت با اصل، بر سر چیستی‌اش اختلاف نظر بوده است. هیچ توضیحی در این خصوص یافت نمی‌شود. نه در عریضه و نه در گزارش و نامه منتشر شده در «سلام‌دنیا». اما لااقل می‌دانیم که پیشنهاد تشکیل بنیاد در جلسه سال ۹۳ توسط محمد افاضاتی طرح شده بود و اسمی از او در میان مؤسسان انجمن فعلی نیست. اینکه آن «عده‌ای از فعالین شناخته شده» دقیقا با چه چیز موافق بودند و با چه چیز مخالف، همچنان در ابهام است و بر اساس متن و ارجاعات این عریضه، چیز بیشتری دستگیرمان نمی‌شود.

پس از عبور از این بخش که به طرزی مخدوش به تاریخ پرداخته است، مستقیما به این سوال می‌رسیم:

سوالی که برای ما به عنوان بخشی از جامعه کاربری نرم‌افزار آزاد ایران مطرح شده این است که چرا برای این نهاد از یک نام عام (انجمن نرم‌افزارهای آزاد / متن‌باز) با گستره‌ای ملی (طبق اساسنامه) که بسیاری از گروه‌ها و افراد فعال در این حوزه را در بر می‌گیرد استفاده شده است؟

این سوال از اساس سوالی غلط است. حتی اگر غلط هم نباشد، سوالی بی‌فایده است. بی فایده از این جهت که نمی‌توان جلوی کسی را برای انتخاب چنین نامی و حتی انتخاب نام‌هایی حاشیه‌سازتر از این گرفت. اگر قانونی برای محدود کردن وجود دارد، دوستان بروند و به صورت قانونی برخورد کنند. لذا طرح این مساله، از اساس فقط حاشیه است. اما چرا می‌گویم این سوال، سوال غلطی است؟ کافی است نگاهی به نام چند سازمان ناسودبر مطرح در زمینه نرم‌افزار آزاد داشته باشیم: «بنیاد نرم‌افزار آزاد»، «بنیاد نرم‌افزار آزاد اروپا»، «بنیاد نرم‌افزار آزاد هند» و «بنیاد نرم‌افزار آزاد امریکای لاتین». در این بین، بنیاد نرم‌افزار آزاد هند خاص است از این جهت که توسط دولت ساخته شده و حتی دامنه‌اش هم دامنه دولتی است. هدفش هم توسعه راه‌کارهای آزاد برای استفاده دولتی و عمومی است. لذا، انتخاب نام‌های این‌چنینی کامل مرسوم است و ایرادی به این نمی‌تواند وارد باشد. سوال در خصوص گستره ملی (و چه بسا جهانی) هم به مراتب پر اشکال‌تر است.

در ادامه عریضه به این جمله می‌رسیم: «ما معتقدیم که جنبش نرم‌افزار آزاد نیاز به انجمن‌های ثبت شده ندارد». این جمله که بعدتر هم توسط خیلی افراد بارها و بارها تکرار شده، بسیار بدیهی است؛ همان‌قدر بدهی که کسی بگوید ما معتقدیم جنبش نرم‌افزار آزاد به عریضه‌نویسی نیازی ندارد! قطعا جنبش نرم‌افزار ازاد نیاز به انجمن (احتمالا منظور نهاد حقوقی است) ثبت شده ندارد. اما گفتن این جمله بدیهی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ آیا کسی گفته است که جنبش نرم‌افزار آزاد بدون داشتن نهاد حقوقی نمی‌تواند وجود داشته باشد؟ آیا کسی هستی و فعالیت جنبش نرم‌افزار آزاد را منوط به وجود یک نهاد حقوقی کرده است؟ تا جایی که من می‌دانم خیر. پس چرا چنین جمله‌ای در این عریضه نوشته و بارها و بارها روی آن تاکید شده است؟ شاید منظور عریضه‌نویسان این است که چون نیازی به ثبت انجمن نیست، پس نباید انجمنی وجود داشته باشد. نیازی به بحث در این باره نیست چرا که بنیادها و سازمان‌های ناسودبر بسیاری در دنیا با موضوع و محوریت نرم‌افزار آزاد وجود داشته و دارند. اینکه هدف از نوشتن این جمله چه بوده است چیزی است که نویسندگان و امضا کنندگان باید پاسخ دهند.

چند جمله بعد‌تر به این مطلب می‌رسیم:

در طی این سال‌ها، بسیار پیش آمده که افرادی از بدنه دولت یا مشاوران سازمان‌های دولتی در ابتدا با نمایش خیرخواهی، سعی بر نزدیک شدن به این جوامع کاربری داشته‌اند. اما در همه این موارد، طولی نکشید که نیت واقعی این افراد مشخص شد: سوء استفاده از اعتبار این جامعه برای دریافت پروژه‌های دولتی یا تصاحب حق اعطای گواهی‌نامه‌ها و مجوز‌ها و از این دست موارد.

اینکه کسانی بخواهند سوءاسفتاده کنند قطعی چیزی نیست که محدود به نرم‌افزار آزاد باشد. اما هدف از طرح این مساله در این‌جا چیست؟ در تمام این سال‌ها پروژه‌های مختلف و بسیاری برای ساخت لُپ‌لُپ‌های بومی کلید خورده‌اند. علی‌رغم پول‌های کلانی که داده شده، در نهایت نه تنها به یک محصول یا خدمت قابل استفاده نرسیده‌اند بلکه حتی کد برنامه‌های شکست‌خورده هم در دسترس عمومی (و چه بسا سازمانی که هزینه تولید را پرداخت کرده و مالک پروژه است) قرار داده نشده است. آیا همه این پروژه‌ها به اسم نرم‌افزار آزاد و یا به اسم جامعه نرم‌افزار آزاد تولید شده‌اند؟ اساسا جامعه نرم‌افزار آزاد ایران در دهه‌های گذشته چه سابقه درخشانی در تولید نرم‌افزارها و خدمات آزاد داشته است که کسی را برای استفاده از آن اعتبار برای گرفتن پروژه وسوسه کند؟

قدری جلوتر به این جمله می‌رسیم: «به باور ما تشکیل هرگونه سازمان مردم‌نهاد حق همه افراد و گروه‌ها است اما استفاده از نام «انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز» زمینه‌ساز مصادره هویت مستقل، پویا و غیردولتی این جامعه خواهد شد.» اینجا قدری موضوع مشخص‌تر می‌شود. ظاهرا یکی از مشکلات نویسندگان و امضاکنندگان این عریضه، نام این انجمن است. نکته نخست این است که نام این انجمن، «انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز» است نه چیزی شبیه به «انجمن (یا بخوانید دبیرخانه) گروه‌های کاربری نرم‌افزار آزاد/متن‌باز». اولی، چیزی است مثل «بنیاد جواهر» و دومی چیزی است مثل «بنیاد جواهرسازان». قابل درک است اگر گروهی از جواهرسازان به ثبت نهادی حقوقی به نام‌شان معترض باشند و تمام تلاش‌شان را بکنند که بگویند این نهادی که به نام ماست نسبتی با ما ندارد اما کدام جواهرساز می‌تواند عنوانی مثل «بنیاد جواهر» را مصادره کند برای خود و نگذارد کسی چنین نامی را ثبت کند؟ مخلوط کردن «انجمن نرم‌افزار آزاد» با «جامعه نرم‌افزار آزاد» ظاهرا از توییت یکی از مخالفان و ظاهرا منتشر کننده این عریضه نشات گرفته است. در خصوص آن توییت در فرصت دیگری باید مطلبی بنویسم.

اما واقعیت این است که همان‌گونه که هیچ یک از بنیادهای مطرح جهانی در زمینه نرم‌افزار آزاد نمی‌توانند جامعه نرم‌افزار آزاد را مصادره کنند، چنین انجمنی هم حتی اگر بخواهد، نخواهد توانست به چنین هدفی دست یابد. جنبش نرم‌افزار آزاد به واسطه ویژگی‌های اساسی‌ای که دارد، در مالکیت و تسلط هیچ گروه خاصی نیست که بتوان روی تمام آن کنترل داشت. اساسا جنبش نرم‌افزار آزاد، هر چند پتانسیل ضعیف یا منحرف شدن را دارد اما قابل مصادره کردن نیست. اگر شدنی بود، شرکت‌های متعددی که تمام تلاش‌شان را برای زمین زدن آن به کار بسته بودند اقدام به مصادره‌اش می‌کردند. لذا طرح چنین موضوعی از اساس محل اشکال است. با این وجود می‌توان آن را به این شکل درک کرد که منظور نویسندگان، سوءاستفاده از این انجمن برای اعمال نفوذ و فشار و تحریف در جامعه نرم‌افزار آزاد باشد. این، قابل درک است. می‌تواند درست هم باشد. اما همان‌گونه که در مقاله با انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز چه کنیم؟ اشاره کرده‌ام، تنها راه جلوگیری از انحراف (چه به واسطه این انجمن چه هر انجمن دیگری و چه هر عامل دولتی یا غیر دولتی دیگری) فعال بودن خود جامعه است. اگر واقعا نگرانی‌ای از سوءاستفاده از این نام است، بهترین کار تصاحب آن به دست فعالان جامعه نرم‌افزار آزاد است.

در ضمن، حتی بر فرض اینکه این انجمن نام‌اش هم تغییر کند، هیچ ضمانتی برای عدم استفاده از نام‌های مشابه توسط دیگران وجود ندارد. خردمندانه‌ترین کاری که بتوان انجام داد این است که لااقل این نام را تا پیش از تصاحب نام‌های دیگر توسط دیگران، در کنترل جامعه بگیریم. بحث نام را می‌توان همچنان بسط داد اما برای هدف این مقاله، همین مقدار احتمالا کافی است.

در ادامه می‌خوانیم: «جامعه نرم‌افزار آزاد ایران حاصل مشارکت داوطلبانه همه کاربران و توسعه‌دهندگان بوده و نیازی به متولی یا قیم ندارد.» این جمله احتمالا اشاره دارد به قسمت‌هایی در اساسنامه این انجمن که یکی از اهداف آن را، ساماندهی اجتماعات کاربری بیان می‌کند. در این خصوص نه تنها موافقت کامل‌ام را اعلام می‌کنم بلکه در گذشته هم مواضعی در همین راستا گرفته‌ام. به گواه فعالیت‌ها و مواضعی که در گذشته، بارها و بارها داشته‌ام، به طور بسیار جدی معتقد به استقلال جامعه و به خصوص حضور فعالانه آن در عرصه‌های مختلف هستم. یکی از معدود مواردی که در این عریضه قابل ستایش است، تاکید روی این مساله به غایت حیاتی است.

نهایتا به عجیب‌ترین بخش این عریضه می‌رسیم. جایی که می‌خوانیم:

هیچ کس صلاحیت استفاده از این نام برای جمعی محدود از دوستان و همفکران خود را ندارد. ما فروکاستن این نام را به یک گروه محدود،حرکتی نادرست می‌دانیم و نسبت به پیامدهای آن هشدار می‌دهیم.

اولا باید در نظر داشت که این عریضه پس از برگزاری مجمع و انتخابات آن نوشته شده و در معرض امضای دیگران قرار گرفته است. یعنی هیات مدیره جدیدی انتخاب شده است که لااقل سه نفر آنان، در جمع «دولتی‌ها» نیستند. (البته «دولتی»، لولویی است که عریضه‌نویسان ساخته‌اند تا بتوانند مشکلات را پشت آن پنهان کنند و متاسفانه موفق هم شده‌اند.) دو بار به تاکید اشاره به محدود بودن انجمن شده است: یک بار با عبارت «جمعی محدود از دوستان و هم‌فکران» و بار دیگر با عبارت «گروه محدود». شاید بتوان چنین حرفی را درباره دوسال گذشته این انجمن گفت که بدون اطلاع جامعه نرم‌افزار آزاد تشکیل شد. اما ما در مقطعی این حرف را می‌شنویم که آن دو سال سپری شده و در شفافیت و بدون رانت، هیات مدیره جدید انتخاب شده است. بالاتر هم اشاره شد که هفته‌ها بحث درباره انجمن در جریان بوده است. یک هفته آخر منتهی به برگزاری مجمع، تلاش‌های بسیاری جهت اطلاع‌رسانی و تشویق و ترغیب اعضای جامعه به حضور در این انجمن، تبدیل شدن به «عضو فعال» (که دارای حق رای است) و نامزد هیات مدیره و بازرسی شدن در جریان بوده است. اینکه با چه دلایلی افراد نخواستند در انجمن حاضر شوند بحثی جداست اما اینکه گفته شود این انجمن برای جمعی محدود از دوستان و هم‌فکران است، حرفی است آشکارا بر خلاف واقعیت‌های میدانی. چه طور چنین دروغی گفته شده است؟ چه طور کسی از بین این ۴۰۰ امضا کننده، کسی چنین ادعای خلافی را به چالش نکشیده است؟ متن عریضه اصلا خوانده شده است؟

در ادامه باز درباره مصادره نام و هویت جامعه نرم‌افزار آزاد سخن به میان می‌آید. شخصا به خاطر ندارم جایی در سه سال گذشته، از نام «انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز» برای اشاره به «جامعه نرم‌افزار آزاد» استفاده کرده باشد. مسخره است اگر کسی بگوید به دلیل ثبت نام «انجمن نرم‌افزار آزاد» دیگر کسی نمی‌تواند بدون عضویت در این انجمن، به نام جامعه نرم‌افزار آزاد فعالیتی داشته باشد. فراتر از این، چگونه این انجمن (یا هر انجمن دیگری) اساسا می‌تواند هویت جنبش نرم‌افزار آزاد را مصادره کند؟ کدام بخش این هویت قابل مصادره است؟ استقلال آن؟ تکثر آن؟ این‌ها را مگر می‌شود مصادره کرد؟ ولی خوب در دنیای بی در و پیکری که می‌شود از کودتا علیه جامعه حرف زد چرا از مصادره استقلال و تکثر (هویت) نتوان گفت؟

ممکن است کسی بگوید خطر محتمل آن است که برگزاری جلسات کاربری نرم‌افزار آزاد منوط به کسب مجوز/معرفی از این انجمن شود. اولا این اتفاق می‌توانست در آن دو سالی که انجمن به طور کامل در دست «دولتی‌ها» قرار داشت صورت بگیرد. اگر این اتفاق می‌تواند توسط این انجمن رخ دهد، چرا نتواند توسط انجمن‌ها یا بنیادهای دیگر رخ دهد؟ زمین زدن این انجمن، چه کمکی به اصل موضوع می‌کند؟

عریضه این‌گونه تمام می‌شود:

ما به عنوان بخشی از این جامعه کاربری معتقدیم که نرم‌افزار آزاد نیازی به این‌گونه تشکل‌های رسمی و نگاه‌های قیم‌مآبانه ندارد. فلسفه نرم‌افزار آزاد متکی بر تکثر‌ آرا و آزادی کاربران است و وجود این انجمن‌ها که می‌خواهند نقش مرجعیت و رهبری را در نرم‌افزار آزاد بر عهده بگیرند، از اساس با روح ضد انحصارطلبی این جنبش در تضاد است.

بخشی از جمله اول را بالاتر بحث کردم. اما بخش دیگرش که به نگاه‌های قیم‌مآبانه اشاره می‌کند نه تنها درست است بلکه ناقص است. قیم‌مآبی زهر است برای فعالیت سالم و سازنده در جامعه نرم‌افزار آزاد. و این قیم‌مآبی نه فقط از طرف یک نهاد حقوقی بلکه از طرف افراد هم می‌تواند صورت بگیرد. جلوگیری از چنین چیزی به جای حرف، نیازمند عمل است.

حال پس از مرور متن این عریضه بگذارید برگردیم به عنوان آن که می‌گوید «پشت پرده مصادره یک هویت!». من چیزی از پشت پرده در این بیانیه نمی‌بینم. ابراز نگرانی‌هایی در متن دیده می‌شود اما چیزی از پشت پرده نمی‌خوانیم. اما مهم‌تر از پشت پرده، ادعای مصادره است. اینجا نمی‌خوانیم «هشدار درباره احتمال مصادره یک هویت» یا چنین چیزی؛ بلکه می‌خوانیم «پشت پرده مصادره یک هویت». این یعنی مصادره‌ای رخ داده است و پشت پرده‌ای دارد. در هیچ کجای این عریضه مخدوش، چیزی نمی‌بینیم که نشان دهد مصادره‌ای رخ داده است. اگر این بیانیه (که به اسم عریضه قالب شده است) مدعی وقوع مصادره است، باید آن را ثابت کند. این در حالی است که همگان می‌دانیم چنین چیزی رخ نداده. لذا این ادعا، دروغی است بزرگ. البته ممکن است خطای نوشتاری باشد که اگر باشد، باید تاسف خورد به حال جامعه‌ای ۴۰۰ نفری که کسی چنین اشتباهی را ندیده تا اصلاح کند.

اما بگذارید فرض بر این بگذاریم که منظور، ابراز نگرانی نسبت به احتمال وقوع مصادره است. این یعنی هیات مدیره جدید می‌خواهد مصادره کند. اینکه چه طور می‌شود پشت پرده مصادره انجام نشده را آشکار کرد سوالی است که پاسخی برایش نمی‌یابیم. اما بگذارید با این فرض برویم جلو. بر اساس انتخابات انجام شده در مجمع ۲۳ تیر، سه عضو از ۵ عضو هیات مدیره و نیز هر دو بازرس اصلی و علی‌البدل از دل جامعه نرم‌افزار آزاد بوده‌اند. این افراد به صورت عمومی مواضع خود را در خصوص نگرانی‌ها بیان کرده بودند که می‌توانید نمونه‌اش را در روایت من از انجمن و انتخابات آن - (دانیال بهزادی) (بایگانی) و نکاتی پیرامون هیئت مدیره جدید انجمن (احمد حقیقی) (بایگانی) ببینید. به سختی کسی بتواند دغدغه و نگرانی و حساسیت بنده و این دوستان را در خصوص استقلال جامعه نرم‌افزار آزاد زیر سوال ببرد. با این وجود، این دوستان که با هدف پیشگیری از انحراف و سپس اصلاح مشکلات اساسنامه‌ای انجمن وارد این میدان شدند، تحت فشارهای سنگین قرار گرفتند. چرا؟ نگرانی‌ها قابل درک است اما چه چیزی باعث می‌شود این‌گونه با آبروی افراد بازی شود؟ به چه استنادی گفته می‌شود که این افراد به دنبال مصادره هویت جامعه نرم‌افزار آزاد ایران هستند؟

جمع‌بندی:

معتقدم اتفاقات تیر ۹۹، لکه ننگی بر پیشانی جامعه نرم‌افزار آزاد ایران بود. فرصتی مهم سوخت، با آبروی افرادی بازی شد و مرزهای اخلاقی در هم شکست. می‌نویسم تا لااقل این روایت از ماجرا نیز ثبت شود برای آیندگان که جنس رفتارهای مخرب را به‌تر تشخیص دهند. اتفاقات تیر ۹۹ نخستین‌اش نبوده و اگر از آن درس گرفته نشود، آخرین هم نخواهد بود.

هوچی‌گری‌هایی که در تیر ۹۹ توسط یک عده از «فعالین» جامعه نرم‌افزار آزاد صورت گرفت، خود مصداق بارز رفتارهای قیم‌مآبانه و پدرسالارانه است. کسانی که ظاهرا اتفاقات یا باید با تایید آن‌ها رخ دهد یا اگر نپسندند، برای زمین زدن دیگران از هیچ اقدامی غیراخلاقی‌ای شامل دروغ، توهین، تحقیر و بی‌آبروکردن افراد فرو نمی‌گذارند. کسانی که به خود اجازه می‌دهد بدون سند، آن‌قدر داد بزنند و حاشیه درست کند که وهم و خیال، جای واقعیت‌های روی زمین را بگیرند؛ که باعث شود صدها نفر بیانیه‌ای را بدون خواندن درست و دقیق امضا کنند که مخدوش و پر از اشکال و دروغ است و تحت عنوان عریضه (پتیشن) به آن‌ها قالب شده؛ که بشوند بخشی از جو بر علیه اتفاقی که آن «فعالان» با آن مخالفند.

با توجه به شیوه فعالیت برخی از تنظیم‌کنندگان این عریضه (که جداگانه به آن‌ها خواهم پرداخت) تنظیم چنین بیانیه‌ای توسط‌شان دور از انتظار نبود. سوال اصلی این است که چه طور ۴۰۰ نفر انسان عاقل و بالغ و دارای قوه تشخیص و تحلیل و نیز مستقل، چنین بیانیه مخدوشی را با امضای خود تایید کرده‌اند. آیا همه این چهارصد نفر امضا کننده، مسئولیت امضای خود پای این عریضه را می‌پذیرند؟ سوالی که مطرح می‌شود این است که این چهارصد نفر دقیقا چه چیزی را امضا کرده‌اند؟